یا الهی اگر چه کردارم تباهیست اکنون گفتارم یا الهی است لطف تو لایتناهیست
یا الهی اگر من مرتکب گناه گشتم چون مغرور احسان تو گشتم
الهی به کردارم منگر به احسان خویش بنگر
یا الهی چه گویم که پشیمانم از عمری گفتن
یا الهی تویی معبود من تویی مسجود من
الهی عمری دل به امید تو بستم ببخشم اگر چه که بد هستم جز این بار گنه طرفی نبستم
الهی گرچه من دلها بشکستم تو مشکن آنچه را من بشکستم
الهی به عشق تو دمسازم به بندگی تو سرافرازم به وصال تو سربازم الطاف تو باشدچاره سازم
الهی هر کاری با نام تو می کنم آغاز نام تو زیبنده هر سرآغاز
تویی آن خدای بنده نواز هستی زماسوا بی نیاز نشاید تو را شریک وانباز
من گرفتارم زاین همه حرص و آز نجاتم ده زاین نفس غماز
الهی تو را سزاست بخشش و دفع نیاز وما را سزاست توبه وعرض نیاز
الهی از عذاب جهل نجاتم ده به صفای وصل وصالم ده
الهی من همه نیازمو توهمه نازی
الهی به چه نازم که آن بود آخر وچنین بود آغازم
الهی خجل ز نمازم وای اگر فاش کنی رازم